مملکت داری به شیوه آنتی مصیبت - طنز نویسنده: سپهر سلیمی - دوشنبه ٩ اردیبهشت ۱۳٩٢
اخیراً استاندار فارس در اظهار نظر جالبی گفته وجود 300 گورخر در منطقه حفاظت شده بهرام گور به مصیبتی برای مردم فارس تبدیل شده است زیرا که سازمان محیط زیست به دلیل حضور این حیوانات و اینکه این منطقه حفاظت شده است اجازه بهره برداری از معادن را نمی دهد. او گفته: "به محیط زیست اعلام کرده ایم مردم نی ریز حاضرند هر کدام یکی از این گورخرها را به خانه خود ببرد و از آن به خوبی محافظت کنند تا شما اجازه بهره برداری از این معدن را صادر کنید و جوانان نی ریزی از بیکاری نجات یابند."
بر اساس استدلال ایشان، بنده راهکارهایی برای مملکت داری وبویژه نگهداری از میراث طبیعی و معنوی ارائه کرده ام تا در روزهای پایانی دولت مورد استفاده برنامه ریزان و مدیران دولتی قرار گیرد:
زاینده رود:
این زاینده رود هم برای مردم اصفهان مصیبت شده است. شما ببینید سالانه چند نفر از هموطنانمان در این رودخانه غرق می شدند. خوب ما در برابر غرق شدن اینها مسئول هستیم. برای حل این مشکل باید آب را در همان بالا دست مصرف کرد و یا بوسیله لوله به استانهای مجاور انتقال داد تا این مشکل حل شود. اینطوری اقتصاد رونق می گیرد و جوانان از بیکاری نجات می یابند.
اشیاء عتیقه:
برای نگهداری اشیاء عتیقه که میراث کشور هستند باید از تجربیات گذشته استفاده کرد. شما نگاه کنید اگر الماس کوه نور یا مثلاً منشور کورش در ایران بود الان معلوم نبود چه بلایی سرش می آمد. بهترین کار اینست که عتیقه جات کشور بوسیله گروههای معتمد به کشورهای امن منتقل شود. اینطوری هم اقتصاد رونق می گیرد، هم جوانان از بیکاری نجات پیدا می کنند و هم آنها بخوبی نگهداری می شوند و ما از دست این مصیبت هم خلاص می شویم.
خاک:
واقعاً یکی از مصیبت های بزرگ خانم های خانه دار همین خاک است. شما نگاه کنید این عزیزان روزانه چقدر از وقت خود را صرف گرفتن گرد و خاک می کنند. بهترین کار آنست که خاک کشور را به کشورهای حوزه خلیج فارس بفروشیم. ضمن اینکه ما این همه خاک می خواهیم چکار؟! اینطوری هم اقتصاد رونق می گیرد و هم از دست گرد و خاک راحت می شویم.
پول و طلا:
نگهداری از پول و طلا برای ما مصیبت شده. نگاهی بکنید ببینید چقدر آمار سرقت از بانک ها زیاد است. پیشنهاد بنده اینست که برای ایجاد امنیت باید شمش های طلا را از کشور خارج کرد و مثلاً آنها را با تریلی به جایی مثل کشور ترکیه منتقل کرد. برای پول هم همین وضعیت است. هر چه آنها را دورتر کنیم دست دزدان از آنها کوتاهتر می شود، می شود پول ها را به بانک های ونزوئلا منتقل کرد تا دیگر هیچ دزدی جرات نکند با قمه کشی مزاحم بانک های داخلی شود.
پلنگ و یوزپلنگ:
جداً این پلنگ هم برای مردم ما مصیبت شده. راه درست اینه که پلنگ ها را به روسیه منتقل کنیم. اصلاً پلنگ با این پوست پرپشم و کلفتی که دارد باید در جای سرد زندگی کند و گرنه گرما زده می شود و خواهد مرد.
یوزپلنگ هم یک مصیبت دیگر است و در جاهایی که زندگی می کند اجازه عبور جاده نمی دهند، با توجه به اینکه تعداد کمی از این حیوان باقیمانده است می شود در هر استانی یک باغ وحش تاسیس کرد و اینها را بین آنها تقسیم کرد تا بخوبی از آن نگهداری کنند. اینطوری جوانان هم سرگرم می شوند.
تالاب میانکاله:
سالهاست که میخواهند در اینجا پالایشگاه ایجاد بشه و محیط زیست اجازه نمی دهد. این هم یکی از مصیبت های ماست. پیشنهاد می کنم مردم آنجا هر کدام به اندازه یک لگن از آب تالاب را به خانه های خودشان ببرند و اجازه بدهند به راحتی پالایشگاه ایجاد بشه. اینطوری اقتصاد رونق می گیرد و جوانان هم می توانند سرکار بروند.
مدرسه سازی:
آقا جان این مدرسه سازی هم برای ما دردسر شده. این همه زحمت بکش، مدرسه بساز و آخرش بخاطر یک بخاری که آتش می گیرد این همه مصیبت برای آموزش و پرورش درست می شود. برای رفع این مصیبت باید مدرسه ها را در خارج از ایران ساخت. مثلاً همین طرح اخیر که قرار است کشورمان 3000 مدرسه در کشور عراق بسازد طرح بسیار خوبی است و ما را از مصیبت آتش گرفتن مدرسه ها خلاص می کند. ترجیحاً اگر مدارس در کشورهایی ساخته شوند که نیاز به بخاری ندارند خیلی بهتر است.
جنگل:
جنگل هم یکی دیگر از مصیبت های ماست. بنده در سفر اخیرم به شمال کشور هر چی میرفتم به شمال نمی رسیدم و همه اش جنگل بود. حیف از مناطق شمال کشور نیست که این همه جنگل دارد. با قطع کردن آنها هم جا باز می شود، هم اتوبان ها گسترش پیدا می کنند و هم صنعت چوب رونق می گیرد و جوانان بیکار بر سر کار می روند. ضمن اینکه حضور جنگل و درخت فی النفسه می تواند موجب ایجاد زمینه های فساد شود. اصلاً مردم شمال کشور حاضر هستند هر کدام از یک درخت در خانه های خود نگهداری کنند تا دیگر نیاز به جنگل نباشد.
جوانان و دانشجویان:
یکی دیگر از مصیبت های ما همین جوانان و دانشجویان هستند که بسیار پرتوقع هستند و انتظار دارند چون کشور ثروتمندی هستیم همه امکانات در کشور فراهم باشد. این سیاست فراری دادن مغزها واقعیت سیاست خوبی است و باید تسهیلات لازم برای خروج هر چه بهتر این عزیزان فراهم شود. ما شرایط خروج بیش از پیش تسهیل شود و به متقاضیان بلیط بدون برگشت اهداء شود.
کشاورزی:
کشاورزی هم برای ما مصیبت شده. از سر و کله زدن با کشاورزان تا خریدن و توزیع محصولات کشاورزی کلی دردسر دارد و وقت و انرژی ما را تلف می کند. باید محصولات کشاورزی را از خارج و بویژه چین وارد کنیم، اینطوری اقتصاد رونق می گیرد و در حوزه واردات محصولات کشاورزی اشتغال زایی ایجاد می شود.
دریاچه ارومیه:
این هم یکی دیگر از مصیبت های بزرگ ماست. در این خصوص بنده هم موافق نظر یکی از کارشناسان کشور هستم که گفته بیاییم آنرا خشک کنیم، اینطوری دیگر مشکلی برای آب کشاورزی و سدها هم نخواهیم داشت.
این که خشک کردن پس از مدتی باعث نابودی کشاورزی و آسیب به 8 میلیون مردم منطقه هم می شود به ما مربوط نیست و مشکل مدیران پس از ماست.
خلیج فارس:
این هم یکی از مصیبت های دیگر ما در حوزه میراث معنوی و طبیعی است. اصلاً یکی از دلایل طمع دشمنان به این آبراه همین پسوند فارس است. ضمن اینکه همین یک کلمه باعث چالش های بزرگ در سیاست خارجی ما شده است. اخیراً مشاهده می کنیم که کشورهای عربی اقدام به اجاره نام استادیوم های فوتبال در جهان می کنند. مثلاً در ازای مبلغی کلان ورزشگاه تیم آرسنال از هایبری به امارات تغییر نام یافت. خوب است ما هم همین کار را بکنیم و به بالاترین رقم این نام را تغییر دهیم. اینطوری اقتصاد رونق می گیرد و جوانان هم می توانند سرکار بروند.
مشاهیر و شخصیت ها:
این مشاهیر هم برای ما مصیبت شده اند. واقعاً در حالی که ما در حال مدیریت جهان هستیم نیازی نیست همه مشاهیر را ایرانی بدانیم. مثلاً چه اشکال دارد مولانا به اسم ترکیه ثبت شود و ابن سینا را کشورهای عربی مصادره کنند. اینطوری مصیبت ما هم در ثبت تاریخ کمتر می شود. ضمن اینکه اینها را هم می توان با همان سیستم خلیج فارس به مزایده گذاشت. اینطوری اقتصاد رونق می گیرد و جوانان هم می توانند سرکار بروند.
پاسارگاد، تخت جمشید، نقش جهان، سازه های آبی شوشتر، چغازنبیل:
اینها هم هر کدام به شکل های مختلف مصیبت هستند، پیشنهاد بنده این است که شهرکی همانند شهرکهای سینمایی ایجاد کنیم و این بناها را زبیخ ریشه کن کنیم و به آنجا انتقال دهیم. اینطوری نگهداری از آنها آسان می شود و با گشت و گذار در آن شهرک می توان بخش زیادی از میراث فرهنگی ایران را یکجا دید.
پرونده مطالب طنز این وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
|